--! code By --> <--! code By -->
ما اينكه طهران چگونه تهران شد، آوردهاند كه شاه طهماسب صفوي قزوين را به پايتختي برگزيد و هر از گاهي براي زيارت حضرت عبدالعظيم و ديدار مقبره جدش سيدحمزه، با قريه خوشآب و هوا و درختاني بسيار و چنارستاني سر به فلك كشيده اي روبهرو ميشود كه از روستاهاي اطراف ري بوده و طهرانش ميگفتند. دستور داد اطراف اين قريه ديواري به طول 8500 متر، 114 برج (بهيمن 114 سوره قرآن) و كندگ (خندق)، چهار پل در برابر چهار دروازه و دو برج ديدهباني در كنار هر دروازه بنا كنند:
1- دروازه شميران در شمال شرقي (تقاطع پامنار و اميركبير)
2- دروازه دولاب در جنوب شرقي (ابتداي بازارچه نايبالسلطنه از خيابان ري)
3- دروازه شاهزاده عبدالعظيم در جنوب (ابتداي بازار حضرتي از خيابان مولوي)
4- دروازه قزوين در جنوب غربي (ابتداي بازارچه قوامالدوله در ميدان شاهپور) اين فرمان شاهانه به سال 971 ه.ق روي داد. از طرفي خان قجر طهران را به علت نزديكي به مازندران و استرآباد ستاد مركزي جنگ با زنديه انتخاب كرد و در ادامه آباداني اين شهر، فتحعليشاه جانشين خواجه تاجدار، مسجد سلطاني و تعدادي حمام و كاروانسرا در اين شهر بنا نهاد. بنا به گفته نايب سفارت انگليس در سال 1222ه.ق طهران ديدنيهايش تعدادي كاروانسرا و دو ميدان و دو عمارت سلطنتي و مسجد سلطاني بوده. لازم به ذكر است كه بازماندگان فتحعليشاه و خود ايشان، پرداخت غرامت به روس و از دست دادن مملكت برايشان مهمتر از رسيدن به پايتخت و آباداني ايران بود. 20 سال اول سلطنت ناصرالدينشاه دولتمردان را بر آن داشت شهر را گسترش دهند و طهران به دارالخلافه ناصري مزين شد. اين شكل جديد داراي برج نبود. دور شهر كندگي به گودي 6 الي 9 متر و به عرض 12 متر حفر شد و با انباشتن خاكهاي كندگ خاكريزي بلند ايجاد شد. برج و باروهاي شاه طهماسب را خراب كردند.