لیدوما یک محوطهٔ باستانی است که در شهرستان ممسنی در استان فارس قرار دارد. لیدوما همچنین نام یکی از شهرهایی است که در نوشتههای هخامنشی از آن نام برده شدهاست و در راه شاهی بین تخت جمشید و شوش قرار داشته است.
منشأ وزمان پيدايش چهارشنبه سوري دقيقاً مشخص نيست. اما در ايران باستان، روز چهارشنبه آخر سال نحوست داشته است و براي رفع نحوست، آتش را كه مظهر فروغ ايزدي بوده است روشن مي كردند و از روي آن مي پريدند. باورود اسلام به ايران تا قبل از انقلاب اسلامي، اين مراسم پابرجا ماند؛ چون آتش در اسلام جزو مطهرات است و هرچيز ناپاكي كه در آتش بسوزد پاك و طاهر مي شود. از طرفي، اعراب هرچهارشنبه را نحس مي دانند و نحوست
واژه سده: بيشتر دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد مي دانند. ابوريحان بيروني مي نويسد: “سده گويند يعني صد و آن يادگار اردشير بابكان است و در علت و سبب اين جشن گفته اند كه هرگاه روزها و شب ها را جداگانه بشمارند، ميان آن و آخر سال عدد صد بدست مي آيد و برخي گويند علت اين است كه در اين روز زادگان كيومرث، پدر نخستين، درست صدتن شدند و يكي از خود را بر همه پادشاه گردانيدند” و برخي برآنند كه
جشن سيزده فروردين ماه روز بسيار مبارك و فرخنده است. ايرانيان چون در مورد اين روز آگاهي كمتري دارند آن روز را نحس مي دانند و براي بيرون كردن نحسي از خانه و كاشانهً خود كنار جويبارها و سبزه ها مي روند و به شادي مي پردازند. تا كنون هيچ دانشمندي ذكر نكرده كه سيزده نوروز نحس است. بلكه قريب به اتفاق روز سيزده نوروز را بسيار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقيه جدولي براي سعد و نحس آ
جشن مهرگان متعلق به فرشته بزرگ مهر است و برابر با مهرروز (شانزدهم مهر) است و مطابق گاهنماي كنوني دهم مهر مي باشد اين جشن فرخنده و زيبا در گذشته ميان ايرانيان مقامي بسيار ارجمند در حد نوروز داشت و همانگونه كه ايرانيان نوروز را بواسطه پايان سرما و آغاز بهار جشن مي گيرندمهرگانرا نيزدر نيمه سال و با پايان فصل گرما و شروع سرما جشن مي گرفتند آداب و رسوم آن بسيار شبيه به نوروز است و همانط
روز 26 بهمن (Valentine) در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با روز 29 بهمن كه "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند. بعنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، انديشه) كه نخستين ص
وروز، خجسته آئين باستانى ايرانيان، پيشينهاى بس كهن دارد و بىگزافه مىتوان ادعا كرد كه نه فقط از همهٔ جشنهاى سال نو در ميان ملتهاى گوناگون جهان، داراى قدمت بيشتر است، بلكه شايد يگانه عيدى باشد كه آئينها و مراسم آن دوران طولانى عمرش تقريباً زوال ناپذير و دست نخورده مانده است. ”هرودت“ مورخ نامى جهان باستان از آئين پرشكوه نوروز در شوش و تخت جمشيد سخ
رهمه شهرها و روستاهاى ايران سفرهٔ هفتسين مىگستردند و تا پايان جشن نوروز و ديد و بازديدهاى آن براى پذيرائى از ديداركنندگان گسترده مىماند. همچنين همه افراد خانواده بر كنار سفره مىنشستند، اين خوان با مجموعهاى بسيار گوناگون از آنچه كه در زندگى به آن نيازمندند، تا آنجا كه نانى بر اين سفره نهاده مىشد در زمان ساسانيان از هفت نوع غله و حبوبات فراهم مىآمد. و
انگار يك شب بود كه برخاستيم و ديديم آهنگ فرخنده سه شنبه شب هاي آخر سال بيش از هر چيز غريو يك اعتراض نهاني و از آرامش و شادماني تهي است. يك شب نبود و هزاران شب بود كه بسترهاي اعتماد و همبستگي قومي اندك اندك جاي خود را به فضاي رنجور و موحش شهرفرنگ مي داد. اما آنچه مي خوانيد مرثيه اي بر يك دگرگوني اجتناب ناپذير نيست كه به تبعيت از مجموعه شرايط خواسته و نخواسته تاريخي به وجود مي آيد. فرهنگ پويايي خود
آذربايجانخريد چهارشنبه آخر سال ازجمله سنتهاي قديمي مردم تبريز در اين روز محسوب ميشود.كودكان نيز چهارشنبه سوري را به خاطر ترقهها، آتش افروختنها و خريدهايش دوست دارند. چرا كه بخشي از خريد سنتي اين روز مخصوص كودكان ميباشد و مردم براي بچههاي خود اسباببازي ميخرند. پسربچهها به خريد (ماشون) ماشين اسباببازي و تفنگ علاقه زيادي نشان مي&zw
ر آشتيان از توابع استان مركزي، مرسوم است كه كوزهاي خالي را از بالاي بام در شب چهارشنبه سوري به پايين مياندازند. اهالي اين كار را به اين نيت انجام ميدهند كه قضا و بلاي خانه و اهل آن با شكستن كوزه از خانه بيرون برود.از ديگر رسمهايي كه در شب چهارشنبه سوري در آشتيان مرسوم است، رسم قاشق زني است كه در اين رسم عمدتا دختران، چادري به سر كرده و بر در خانه اهالي محل رفته و با قاشق به