--! code By --> <--! code By -->
تاريخانه دامغان
مسجد تاريخانه در جنوب شرقي دامغان واقع شده و يكي از بهترين نمونههاي مساجد نخستين در ايران و قديميترين بناهاي پس از اسلام است. درباره تاريخانه و زمان ساخت بناي اوليه آن، صاحبنظران بسياري بحث كردهاند. نويسنده مرآه البلدان، دستور ساخت تاريخانه را به اميرالمؤمنين علي(ع) نسبت داده و آندره گدار، تاريخ ساخت اين بنا را اواسط قرن دوم هجري ذكر كرده است. آرتور پوپ، ساخته شدن اين مسجد را بين سالهاي 130 تا 170 هجري دانسته و محمد كريم پيرنيا تاريخ ساخت آن را حدود 150 هجري ميداند.
در وجه تسميه اين بنا گفتهاند كه تاري به معناي خداست و تاريخانه يعني خداي خانه. عدهاي بر اين باورند كه اين مسجد قبلاً آتشكده بوده و پس از تسلط اعراب، آن را ناريخانه خواندهاند و سپس به تاريخانه معروف شده است.
در زمان بازسازي مسجد در قرن سيزدهم هجري، به جاي طاقهاي مازهدار (بيضوي) اصلي كه اغلب فرو ريخته بودند، طاقهاي نوكتيز جناغي بنا شدند، هر چند كه در بخشهايي از بنا، نمونههايي از طاقهاي مازهدار اوليه به چشم ميخورد.
بنا بر توصيف مؤلف مرآه البلدان، در قرن سيزدهم هجري قمري، تنها چند ستون از اين بنا باقي مانده بود. نويسنده تاريخ قومس يادآور ميشود كه ميرزا آقا عاملي، از وعاظ دامغاني، با كمك مالي مردم، طاقهاي مسجد را بازسازي كرد؛ اما در اين بازسازي، حالت اوليه طاقها را تكرار نكردند و آنها را به روش معمولي در آن روزگار ساختند. او ميگويد كه از سوي شمال غربي، سه دهانه رو به جنوب شرقي و پنج دهانه ديگر به شبستانهايي باز ميشده كه اكنون خراب شدهاند.
تاريخانه دامغان، يكي از كهنترين ساختمانها در شيوه خراساني است. بار بنا به شدت تحت تأثير معماري ساساني و ساختمانها و كاخهاي سروستان و فيروزآباد است. نقشه ساختمان بر پايه همان شبستان ستوندار است كه بعدها در آن تغييراتي دادهاند؛ براي نمونه، دهانه مياني در شبستان جنوبي، بلندتر و بزرگتر شده است. نماي مسجد نيز دگرگون شده است و قوسهاي مازهدار(بيضوي) طاقها به قوسهاي تيزهدار (جناغي) تبديل گرديدهاند. البته پاكارقوسها (جايي كه طاق شروع ميشود)، تغييري نيافته است. هنوز قوسهاي مازهدار(بيضوي) كهن، در ساختمان ديده ميشود كه نشان دهنده اصالت آن است.
اگرچه بخشي از ساختمان اصلي بازسازي شده و به طور طبيعي در مدت حدود 900 سال خراب شده، آن قدر دست نخورده باقي مانده كه كيفيت خود را نشان ميدهد. طرح اصلي آن به سبك صحن مركزي است: يك صحن بزرگ تقريباً چهارگوش و در گرداگرد آن رواقهايي با طاق ضربي روي ستونهاي مدور.
صحن اين مسجد 72/26 متر طول و72/25 متر عرض دارد كه دور تا دور آن را رواقهايي فرا گرفته است. بدين ترتيب كه 22 دهانه طاق بدين صحن باز ميشود. ورودي اين مسجد، از جناح طولي شرق است. پوشش مسجد، با طاقهاي گهوارهاي بر روي قوسها و ستونهاي مستحكم صورت گرفته است. امروزه طاقهاي گهوارهاي مسجد فرو ريختهاند، ولي در شكل اصلي قابل مقايسه با طاقهاي گهوارهاي مسجد جامع فهرج بودهاند. براي نگهداري طاقها، ستونهاي عظيمي از آجر بر پا شده كه توسط قوسهايي به همديگر و به ديوار وصل شدهاند. بر روي اين قوسها نيز ديواري به بلندي يك متر ساخته و سپس طاق گهوارهاي را بر آن سوار كردهاند. قوسهاي بالاي ستونها به صورت بيضي از آجر ساخته و در بالا به آرامي شكسته شدهاند. براي حفظ تعادل و اتصال محكم قوسها به ستون از قطعات چوب استفاده شده است. دهانه طاقي كه در مركز رواق به سمت قبله قرار ميگرفته، از دهانههاي ديگر عريضتر و بلندتر ساخته شده و بيانگر مراحل اوليه شكلگيري ايوان در مساجد شبستاني ايران است. بدين ترتيب، علاوه بر تداوم سنت معماري دوره ساساني، به مركز جايي كه محراب و منبر در آن قرار دارد، اهميت خاصي شده است.
ستونهاي اين مسجد، مدور به قطر 160 سانتيمتر و محيط 9/4 تا 97/4 متر است و ارتفاع آن از سطح زمين تا محلي كه طاق بر آن تكيه دارد، 284 سانتيمتر و تا پشت بام 6 متر است. هر ضلع از آجرهاي مربع اين ستونها 34 و ضخامت آنها 7/5 سانتيمتر است كه به پيروي از آجرچيني دوره اشكاني و ساساني، پي در پي به صورت افقي و عمودي روي هم چيده شدهاند. همچنين، اين ستونها به طور كامل قابل مقايسه با ستونهايي است كه در تپه حصار دامغان، از يك كاخ ساساني خاكبرداري شده است. قسمت پايين برخي از اين ستونها، (در كاخ ساساني) كه از آجرهاي مربع 35 ×35×8 سانتيمتر ساخته شده، نشان ميدهد كه آجرها پي در پي به صورت عمودي و افقي به قطر 79/1 متر روي هم قرار گرفتهاند و با دقت در ابعاد آنها، ميتوان اندك تفاوت ميان اين دو بنا را به خوبي ديد.
در بخش غربي مسجد، بناهاي وابستهاي وجود داشته كه امروزه به طور كامل از بين رفتهاند؛ از جمله اين بقايا ميتوان به يك مناره با مقطع چهارگوش اشاره كرد. مسجد تاريخانه دامغان، جزء نخستين مساجد ايران است كه در آن، مناره ساخته شده است. اين مناره كه در كنار مسجد بوده، 5/6 متر مربع وسعت داشته است. ساخت اين مناره ميتواند به تأثير از مناره مساجد عراق باشد، هرچند ممكن است آنها خود از معماري دوره ساساني تأثير پذيرفته باشند.
در كنار اين مناره، در دوره سلجوقي، مناره دايرهشكل ديگري ساخته شده كه داراي كتيبهاي به خط كوفي مشتمل بر آيات قرآني بوده كه به نام باني آن، بختيار، فرزند محمد در تاريخ 420 هجري نامگذاري شده است. ارتفاع كنوني اين مناره، 26 متر است و 86 پله دارد. محيط آن در پايين 13 متر است كه كم كم از آن كاسته ميشود و در بالا به 8/6 متر ميرسد. آجرهايي كه در ساختمان اين مناره به كار رفته، 4 تا 5/4 سانتيمتر قطر و 22 سانتيمتر طول دارند و آجرهايي كه در تزيينات خارجي مصرف شده، به طول و عرض 17 يا 5/17 و ضخامت 5/3 سانتيمتر است.
مناره مسجد تاريخانه كه در سال 420 هجري به مجموعه اضافه شد و داراي تزيينات آجري بسيار زيبا به شيوه سلجوقي ميباشد.
طرح كلي مسجد كاملاً ساده است ولي بيشتر كارشناسان آن را بسيار گيرا يافتهاند؛ زيرا احساسي از شكوه و زيبايي شاهانه ارائه ميكند و يكي از با شكوهترين بناهاي اسلامي است كه بيشك، مظهر عظمت و اعتماد و در عين حال، فروتني است. ساختمان از لحاظ مصالح و سبك به طور كامل به شيوه ساساني است، حتي آجرچيني شعاعي و ابعاد آجرهاي قرمز و خود ستونها شبيه همان طرحهاي كاخ ساساني است كه فاصله چنداني با آن محل ندارد.
ولي چگونه يك بناي ناب ساساني ميتواند سخنگوي موثق اسلام باشد؟ تاريخانه، با وجود ماهيت نيرومند ساسانياش، ساساني نيست؛ چون ساختار آن با دستاوردهاي اسلامي به طور كامل تغيير يافته است. اين امر داراي اهميت فراواني است؛ چرا كه نشان ميدهد شكل بيش از مصالح با فنون معماري منشأ اوليه اثر نيرومند عاطفي آن است. دست كم بخشي از اين شكل، ناشي از نيازهاي عبادي است كه مستلزم هيچ تشكيلات يا تشريفات پيچيدهاي نيست، بنابراين با سادگي محض، به خوبي سازگار است.
پايههاي عظيم تاريخانه كه محكمتر از حد نياز بنا است، اعتمادي بيشتر پديد ميآورد. ضرب آرام طاقنماها، طاقهاي محكم كه با سادگي و صرفهجويي طراحي شده، و ارتفاع كمتر ساختمان نسبت به بناهاي دوره ساساني كه فروتني اسلامي را نشان ميدهد، همه در طرحي از نسبتهاي هماهنگ و اثري با وقار درآميخته است. بدين سان، شكلي حاكي از هدفها و بينشهاي تازه، مكمل عاطفي تاريخانه شده و اثر نويني بر جاي نهاده است. تاريخانه، يكي از اندك بناهاي بازمانده از دوره شكلگيري هنر اسلامي است و اين امر اهميت آن را دو چندان مينمايد. متاسفانه، تاكنون پژوهشهاي چنداني پيرامون اين اثر ارزنده صورت نگرفته و همين مسأله، بلاتكليفي در مرمت اين بنا را در پي داشته است.