--! code By --> <--! code By -->
جزيره ٔ خارك از جزاير خليج فارس است و از دهانه ٔ رودخانه ٔ شاپور دور و از توابع ولايت اردشيرخره و لنگرگاه كشتيهايي بود كه از بصره بطرف جزيره ٔ قشم و هندوستان ميرفتند.
جزيره خارك در فاصله 41 كيلومتري بندر گناوه و در جنوب بوشهر قرار دارد.طول اين جزيره 8 كيلومتر و عرض آن 4 كيلومتر ميباشد.ميگويند سربازان اسكندر مقدوني پس از تجاوز و قتل و غارت در ايران مدتي در اين جزيره سكني گزيده بودند. استعمار هلند اين جزيره ايراني را در قرن هفدهم ميلادي اشغال نمود و آنجا را مركز بازرگاني خود در خليج فارس قرار دادند ولي در سال 1756 بساط اشغالگري هلند در خارك برچيده شد. در سال 1769 كريمخان زند پادشاه دلاور ايراني اين جزيره را محاصره كرد و ميرمهنا كه از قدرتهاي جزيره محسوب ميشد را بركنار و جزيره را تحت كنترل دولت مركزي ايران در آورد. در سال 1842 خارك باردگير به اشغال انگلستان پير استعمار جهان درآمد.ولي در زمان رضا شاه پهلوي خارك و ساير جزاير جنوب تحت تسلط دولت مركزي آمدند.متاسفانه به دليل هرج و مرج و ضعف حكومتهاي مركزي خارك از نظرها دورمانده بود و در زمان محمد رضا شاه نيز تبعيدگاه محكومين شده بود.ولي در همان حكومت پهلوي تصميم به اين گرفته شد كه خارك تبديل به پايگاه نفتي و بارگيري شود.نفت بندر گناوه – گچساران و بسياري ديگر از مناطق ايران بوسيله لوله از زير درياي پارس ميگذرد و به جزيره ميرسد . پس از ذخيره توسط نفتكش ها صادرميگردد.
جزيره خارك، طاقديسي مرجاني در خليج فارس به طول و عرض تقريبي هشت در چهار كيلومتر است كه از نظر تقسيمات كشوري تابع استان و شهرستان بوشهر است. اين جزيره از فسيل ها و اندام هاي مرجان ها، دوكفه يي ها و ديگر جانداران دريايي كه آميخته با ذرات ماسه هستند، تشكيل شده و تنها لايه يي نازك از سطح جزيره كه ضخامتي حدود بيست سانتيمتر تا پنج متر و چگالي حدود 5/1 دارد، داراي سختي بيشتر است. لايه هاي زيرين (كه در برش هاي عمودي ديده مي شوند) از بافتي نرم و رسوبي كه در برابر جريان آب كم دوام هستند، ساخته شده است. در بسياري از نواحي خارك، فرسايش آب و باد موجب از بين رفتن لايه هاي زيرين و سقوط و تلاشي لايه هاي مقاوم فوقاني كه حامل آثار و نقوش باستاني هستند، شده است. اين روند فرسايش هم اكنون هم در حال تغيير مختصات ناهمواري هاي جزيره است.
در گذشته هاي دور و نزديك، بسياري از صخره هاي مرجاني و زيباي خارك براي ساخت وسازهاي گوناگون به بندرهاي گوناگون خليج فارس همچون گناوه، آبادان و كويت حمل مي شده است. جزيره خارك از معدود جزيره هاي خليج فارس است كه داراي آب شيرين فراوان بوده است. آب شيرين جزيره خارك در طول تاريخ علاوه بر گودال هاي طبيعي، از طريق حفر ده ها چاه آب و رشته هاي قنات و نيز هدايت مصنوعي آب هاي سطحي فراهم شده از بارندگي ها به سدهاي كوچك و گودال هاي طبيعي جزيره فراهم مي شده است. در سراسر جزيره بازمانده هاي داير يا باير سامانه هاي گردآوري و استحصال آب شيرين به چشم مي خورد كه عبارتند از راه آبه هاي كوچك و بزرگ هدايت آب به چاله هاي طبيعي يا دست ساخته، تا چاه هايي كه ده ها متر در دل سنگ كنده شده و گاه داراي چرخ هاي آبكشي با نيروي گاو و ديگر چارپايان بوده اند و نيز كاريزهاي كهنسالي كه در جا ي جاي جزيره ديده مي شوند و به دليل بي توجهي در حال تخريب و نابودي هستند. برخي از اين چاه ها همچنان داراي آبي بسيار شيرين هستند كه بهره برداري چنداني از آنها نمي شود. همچنين چاه هاي ديگري نيز در جزيره وجود دارند كه مردمان خارك به مانند ديگر نواحي جنوبي ايران، در انتهاي آنها درختان مو را مي كارند. اين درختان بدون نياز به آبياري و با استفاده از رطوبت اعماق چاه، هر كدام سالانه تا چند صد كيلو انگور بار مي دهند.
هر چند به دليل نبود يا كمبود خاك حاصلخيز در جزيره، زيستگاه گياهي قابل توجهي شكل نگرفته است، اما در سراسر جزيره درختان «ليل/ لور» يا انجير معابد توانسته اند با انطباق خود با ويژگي هاي اقليمي رشد كنند. اين درختان بسيار بزرگ و پرسايه كه داراي ريشه هاي هوازي هستند در سراسر جزيره به فراواني ديده مي شوند. ريشه هاي اين درخت از خاك بيرون آمده و با پيچيدن بر تنه درخت از آن بالا رفته و دگرباره از شاخه هاي آن آويزان شده اند. اين ريشه ها آب و غذاي مورد نياز درخت را به جاي زمين از باد و هوا دريافت مي كنند. از همين رو است كه اسطوره هاي در پيوند با زمين در ميان مردمان جزيره شكل نگرفته و اسطوره ها و باورهاي در پيوند با آب و باد و دريا در ميان آنان بيشتر شكوفا شده است. درخت سدر يا كنار نيز از ديگر درختان مهم و فراوان جزيره است كه به دليل شرايط زيست بومي نتوانسته اند به بزرگي درختان كنار در دامنه هاي زاگرس شوند.
حيات وحش خارك بسيار محدود و منحصر به گله هاي كم شماري از آهو كه روزبه روز كمتر مي شوند و مارهاي بزرگ و سمي است كه طول آنها به يك تا يك ونيم متر مي رسد. پرندگان مهاجر فراواني نيز فصل زمستان را در كرانه هاي خارك مي گذرانند. اقليم خارك دربردارنده ويژگي هاي خاص، چشم اندازي شگرف و تفاوت هايي قابل ملاحظه با ديگر نواحي ايران است كه اكنون تمام قابليت هاي آن به پاي صنعت نفت از ميان رفته است. تلفظ نام جزيره و شهر آن به هر دو شكل «خارك» و «خارگ» تداول دارد. مردم محلي، شهر و جزيره را «خارگ» مي نامند؛ اما در منابع مكتوب"خارگ" به كار رفته است. آثار تاريخي و جغرافيايي سده هاي ميانه نيز تلفظ خارك را ضبط كرده اند كه مشخص نيست آيا گونه درست آن بوده يا محصول تعريب نام خارگ بوده است.
در نوشته ها و نقشه هاي اروپايي نيز هر دو نام Khark و Kharg به كار مي روند، اما شكل نخستين بيشتر متداول است.برخي از پژوهشگران بر اين باورند كه منظور از نام «ايكارا/ ايكاريا» و «ايكاريوس» كه در كتاب هاي جفرافياي بطلميوس و استرابو براي ناميدن شهر و جزيره يي به كار رفته، همانا جزيره خارك است و حتي براساس همان نوشته ها جزيره خارك را محل ساخت معبد آپولو و نصب تنديس هاي زئوس و نپتون مي دانند. اما نگارنده اين فرض را نادرست مي داند؛ چرا كه در اين آثار جغرافيايي، نام جزيره ايكارا همراه با نام ديگر جزيره هاي يوناني و آسياي صغير در درياي مديترانه آمده است
. اين نام چند بار در جغرافياي استرابو تكرار شده كه همگي در كتاب چهاردهم يعني جايي كه به شرح سرزمين هاي يونيه، كاريه و دامنه كوهستان هاي تاروس اختصاص دارد، آمده است. در اينجا ايكارا و فاصله آن با شهرها و جزيره هاي معروف مديترانه همچون دماغه تروكليان، سونيوم، ساموس، ملانتيان و كورسيا آمده است و آشكارا جزيره ايكاروس را در نزديكي هلسپونت مي داند.
درادامه به معرفي جزيره خارگو مي پردازيم