لیدوما یک محوطهٔ باستانی است که در شهرستان ممسنی در استان فارس قرار دارد. لیدوما همچنین نام یکی از شهرهایی است که در نوشتههای هخامنشی از آن نام برده شدهاست و در راه شاهی بین تخت جمشید و شوش قرار داشته است.
ضلع شمالي حصار ارگ تهران، پيش از آن كه ميدان توپخانه جديد درسال ۱۲۸۴ ه. ق، احداث شود، به خندق و بيابان بيرون شهر منتهي ميشد، چون در سال مذكور شهر توسعه يافت و باروهاي قديمي ويران شد و خندقها نيز پر شدند. بيابان شمالي ارك به ميدان بزرگ مربع مستطيل تبديل و محل استقرار توپها و توپچيها شد و ميدان توپخانه قديم (ميدان ارگ) به نام ميدان توپخانه جديد شهرت يا
ميدان سيد اسماعيل يا بازار خنزر پنزري ها جنوب شرقي بقعه سيد اسماعيل بين چهارراه مولوي و چهار راه سيروس (مصطفي خميني) واقع شده، اين ميدان بعد از برچيده شدن ميدان كهنه چين ها از سال ۱۳۰۰ شمسي شكل گرفت؛ تنها ميدان باقي مانده از گذشته است كه هنوز نفس مي كشد و ويژه فروش اجناس دست دوم و كهنه است. در گذشته چهار قهوه خانه در حوالي ميدان قرار داشت كه محل تجمع دستفروش ها و در حقيقت بازار مكاره اي براي رد و
اولين ميدان تره بار تهران در پامنار به دليل نزديكي به دروازه شميران متمركز بود. معمولاً بارها كه از شهرستان ها مي آمد شب هنگام به دروازه مي رسيد كاروانيان تا اذان صبح استراحت نموده با گشوده شدن دروازه ها در صبح بارها را به ميدان پامنار منتقل مي كردند. البته به موازات اين ميدان در جنوب غرب تهران قديم انتهاي خيابان اميريه نزديك ايستگاه راه آهن فعلي هم ميدان بزرگي بود كه آن را ميدان گمرك مي گفتند. تم
ميدان كهنه چين ها كمي دورتر از ميدان مال فروش ها و نزديك دروازه كهنه شهر ري بود. بيشتر سوداگران اين ميدان كليمي بودند. البته مسلمان هم در ميان آنها پيدا مي شد. در ميدان كهنه چين ها لحاف پاره، تشك پاره، قباي پاره روي هم انباشته بود، بعضي از اين كهنه ها را با چاقو ريشه ريشه مي كردند و بعداً وزن مي كردند و براي كف گيوه مي فروختند. از بعضي ديگر براي مشعل ها گرز كهنه اي درست مي كردند. بعضي ديگر را دلال
ميدان كهنه چين ها كمي دورتر از ميدان مال فروش ها و نزديك دروازه كهنه شهر ري بود. بيشتر سوداگران اين ميدان كليمي بودند. البته مسلمان هم در ميان آنها پيدا مي شد. در ميدان كهنه چين ها لحاف پاره، تشك پاره، قباي پاره روي هم انباشته بود، بعضي از اين كهنه ها را با چاقو ريشه ريشه مي كردند و بعداً وزن مي كردند و براي كف گيوه مي فروختند. از بعضي ديگر براي مشعل ها گرز كهنه اي درست مي كردند. بعضي ديگر را دلال
در بيش از يك قرن گذشته، به جاي دفتر معاملات اتومبيل امروزه، فقط يك ميدان مال فروشي در تهران بود. روزها صبح اول وقت، چه باراني، چه برفي، چه آفتابي، عده زيادي مالدار مال هاي خود را بدون زين و پالان، فقط با يك دهنه يا به اصطلاح آب خوري به ميدان مي آوردند. خودشان زير سايه بان يا سقفي مي نشستند، چپق يا قليان مي كشيدند، چايي مي خوردند، گرم صحبت مي شدند، افسار و يا دهنه مال به دست آنها بود. يك مشت دلال ه